صدای گام های تو ضربان زندگی من است با من راه بیا هنوز تشنه ی زنده بودنم

۵۶ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

دوستت دارم( داستانی )

 

 

 

 

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند


دختر:وای چه پالتوی زیبایی

 


پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟

 


وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟

 


فروشنده:360 هزار تومان


پسر: باشه میخرمش

 


دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟


پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش


چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری
پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:

 

 


مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن

 


پسر:عزیزم من رو دوست داری؟

 


دختر: آره
پسر: چقدر؟

 


دختر: خیلی
پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
دختر: خوب معلومه نه

 

 


یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
دست دختر را میگیرد

 


فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند

 

 

 


فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند

 


پسر وا میرود
دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
چشمان پسر پر از اشک میشود
رو به دختر می ایستدو میگویید :

 

 

 


او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
دختر سرش را پایین می اندازد

 

 


پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد

 

 

 

تشکر از همراهیتان امید وارم از این پست خوشتان آمده باشد

 مصطفی  مدیر سایت

(¯`v´¯)
`*.¸.*´ ?
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)?
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•.
(¯`v´¯)
.`·.¸.·´ ?
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´ ¸
موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa

داستانی عاشقانه

 

توی کلاس درس تمام حواسم به دختری بود که کنار دستم نشسته بود .

 

 

او من را داداشی صدا میزد. من نمیخواستم داداشش باشم .

 

 

میخواستم عشقش مال من باشه ولی اون توجه نمیکرد.

 

 

یک روز که با دوستاش دعواش شده بود اومد پیش من

 

 

و گفت: داداشی و زد زیر گریه...

 

 

من نمیخواستم داداشش باشم ... میخواستم عشقش مال من باشه

 

 

ولی اون توجه نمیکرد...

 

 

جشن پایان تحصیلی اش بود من رو دعوت کرد .

 

 

او خوشحال بود و من از خوش حالی او خوش حال بودم.

 

 

 

 

توی کلیسا روبروی من دختری نشسته بود که زمانی عشقش مال من بود.

 

 

 

 

 

 

خودم دیدم که گفت:بله . بعد اومد کنارم و طوری اشک تو چشماش حلقه زده بود گفت:

 

 

 

 

 

داداشی... من نمیخواستم داداشش باشم .میخواستم عشقش مال من باشه

 

 

 

 

ولی اون توجه نمیکرد...........................................................

 

الان روبروی من قبر کسی است که زمانی عشقش مال من بود...

 

 

 

 

داشتم گریه میکردم که یکی از دوستاش دفتری به من داد

 

 

 

 

 

 

 

(( من نمیخواستم تو داداشی من باشی ... میخواستم عشقت مال من باشه

ولی تو توجه نمیکردی....)) 




تشکر از همراهیتان امید وارم از این پست خوشتان آمده باشد

 مصطفی  مدیر سایت

(¯`v´¯)
`*.¸.*´ ?
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)?
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•.
(¯`v´¯)
.`·.¸.·´ ?
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´ ¸
موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa

نسیـــم وصـــــــــــــــال و نسیــــــــــــــــــــــم عـــــــــــــاشقی...

برای دوست داشتنت

 



محتاج دیدنت نیستم



اگر چه نگاهت آرامم می کند

 

 

 



محتاج سخن گفتن با تو نیستم...

اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

 

 

 

 

 



محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

اگر چه برای تکیه کردن ،

 



شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است

 

!

دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم 

دوست دارم بدانی ،

 



حتی اگر کنارم نباشی

 

 

 


باز هم ،

 



نگاهت می کنم ... 

صدایت را می شنوم ... 

به تو تکیه می کنم


 

 

 

همیشه با منی ،

و همیشه با تو هستم،

 

 

 

 

 

 

 

هر جا که باشی!......

 

 

 

 

 

تشکر از همراهیتان امید وارم از این پست خوشتان آمده باشد

 مصطفی  مدیر سایت

(¯`v´¯)
`*.¸.*´ ?
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)?
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•.
(¯`v´¯)
.`·.¸.·´ ?
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´ ¸
موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa